اهمیت و ارزش پژوهش
بازار به عنوان سازوکار هماهنگی فعالیتهای اقتصادی از جمله داد و ستد کالاها و خدمات شناخته شده و علم اقتصاد نیز با موضوعات متعدد در نهاد بازار نمایان میشود. طبیعی است بدون در نظر گرفتن این نهاد هیچ یک از موضوعات اساسی از جمله عرضه و تقاضا، تعادل و رفاه جایگاه خود را در اقتصاد پیدا نمیکند. با توجه به مدلهای مختلفی که برای بازار وجود دارد، شناخت ویژگیهای بازار بر اساس مبانی اسلام از ضروریات جوامع اسلامی به حساب میآید. تحلیل ویژگیها و کارکردهای بازار یکی از مباحث مهم اقتصاد اسلامی است که کمتر بدان پرداخته شده است.
این ضرورت زمانی بیشتر میشود که غیرواقعی بودن فرضهای بازار رقابت، باعث پیدایش موضوع عدم تقارن اطلاعات در بازار شده و کارایی بازار را زیر سؤال برده است. بعضی از اقتصاددانان معتقدند که عدم تقارن اطلاعات ناشی از عدم کفایت سیستم قیمتها برای ارائه اطلاعات کامل است. بر اساس تحقیق گروسمن، سیستم قیمتها مقداری عدم تعادل داشته و تمامی اطلاعات را منعکس نمی کند (استیگلیتز[5]، 2002، ص 480).
بنابراین عدم تقارن اطلاعات موجب تردید درباره تعادل بازار میشود، چون فرض تعادل، بیانگر این است که افراد در هر لحظه از زمان از سلایق، میزان موجودی انبار و قیمت بازار اطلاع دارند درحالی که اقتصاددانان اذعان دارند که بیشتر بازارها در شرایط رقابتِ ناقص به سر می برند و تعادل والراس، مبنی بر وجود اطلاعات کامل در بازار خیال پردازانه است.
امروزه، مدلهای با اطلاعات ناقص، ابزاری ضروری در جعبه ابزار پژوهشگران اقتصادی بهشمارمیرود و کاربردهای فراوانی، از بازارهای سنتی کشاورزی کشورهای درحال توسعه گرفته تا بازارهای مدرن مالی اقتصادهای توسعهیافته، دارند. پایههای این تئوری در دهه 1970 توسط جرج آکرلوف[6]، مایکل اسپنس[7] و جوزف استیگلیتز بنا نهاده شد. در دهه 1980 مقالات زیادی در زمینهی اقتصاد اطلاعات منتشر شد و اکنون نیز بهیکی از شاخههای علم اقتصاد تبدیل شده است. امروزه پذیرفته شده که بدون ورود عدم تقارن اطلاعات در مدلها، تحلیل اقتصادی، ناقص است (میرجلیلی،1388، ص150). استیگلیتز تأکید میکند که تئوری بازار رقابت کامل بر فضایی کاملاً شفاف بنا شده، ولی جهان خارج و واقعیت از نقص اطلاعات رنج میبرد. یکسان نبودن اطلاعات، افزون بر فرار مالیاتی، موجب نابسامانیهایی در بازارهای مختلف، از جمله پیامد منفی بر بازار کالاهای دست دوم، بازار بیمه و بازار کار و.شده و سبب انتخاب نامساعد، مخاطرات اخلاقی و متضرر شدن کارگران خوب شده، در نتیجه، کارایی بازار را کاهش میدهد.
مطالعات اخیر در زمینه اقتصاد اطلاعات نشان داده اند که، چارهای جز پذیرش عدم تقارن اطلاعات در بازار نیست. اما آنچه جای بحث دارد این است که از طریق چه سازوکارهایی میتوان عدم تقارن اطلاعات در بازار را کاهش داد.
توجه به نصوص شرعی مربوط به بازار اسلامی و احکام واجب مبادلهکنندگان در آن، بیانگر این است که در اسلام فرض بر عدم تساوی اطلاعات دو طرف معامله در بازار است (انیس الزرقا،1383). بازار اسلامی نه تنها کتمان اطلاعات در کالا را به عنوان یکی از اصول به مخاطره افتادن روابط در بازار می داند، بلکه برای جلب اعتماد تأکید زیادی بر بیان آشکار عیوب کالا به طرف مبادله دارد و این عمل را ناشی از کمال ایمان و سالم بودن (شدن) جریان بازار می شمارد. نظام اسلامی با طرح احکام و قوانین مناسب در پی برقرار نمودن تساوی اطلاعات میان دو طرف معامله است.
شواهد تاریخی نشان میدهد که با گذر زمان و بهکارگیری مبانی اسلامی در بازار، بازاری در تمدن اسلامی شکل گرفت که از نظر فیزیکی مغازهها و محلهای کسب قبلهیکدیگر و روبهروی هم بودند، مغازهها کاملا باز و بازارها حرفهای و تعداد خریداران و فروشندگان بسیار بودند، یعنی در کنار احکام و شرایط مربوط به مبادلات در بازار اسلامی، ساختار فیزیکی حاکم بر بازار و چینش آن بهگونهای بوده که ثمرهاش شفافیت است (رجایی،1389، ص93-118).
از این رو، با توجه به نقص مدلهای موجود و غنای منابع و آموزههای اسلامی در زمینه بازار، شناسایی و استخراج آموزههای اسلامی مؤثر بر کاهش عدم تقارن اطلاعات و ارائه مدلی از بازار اسلامی، به عنوان بازاری کارا با کمترین عدم تقارن اطلاعات، از اهمیت بسزایی برخوردار است.
اهداف پژوهش
شناسایی آموزههای اسلامی مؤثر بر کاهش عدم تقارن اطلاعات در بازار کالا
اولویت بندی آموزههای اسلامی مؤثر بر کاهش عدم تقارن اطلاعات در بازار کالا
[یکشنبه 1399-02-07] [ 04:28:00 ب.ظ ]
|