دیگر شعرای آپولو نیز در شکل و مضمون نوآوری داشتند، همچنین وحدت موضوعی و وحدت عضوی را در قصیده رعایت می کردند. اینان شعر خود را از قافیه واحد آزاد کردند و گاهی خود را ملزم به رعایت وزن- شعر مرسل و گاهی در وزن و قافیه تنوع ایجاد می نمودند- شعر آزاد- و به سبک «موشحّات شعر می سرودند. و همچنین به شعر منثور که به وزن و قافیه تقیدی ندارد روی آوردند و به زیبایی تصویر الفاظ و آهنگ آن توجه کردند.
علی رغم عمر کوتاه آپولو تمامی محققان اتفاق نظر دارند که تأثیر این جمعیت ادبی در شعر معاصر کاملاً بارز بوده است و اصولی که آپولو در اساسنامه خود بدان مژده داده بود جهش تحولی عظیم در تاریخ شعر ادبی محسوب می شود. متأسفانه به دلیل جوّ نامساعد ادبی و مشکلات مالی، مجله آپولو و به دنبال آن انجمن آپولو از کار باز ایستاد ولی تأثیر این انجمن ادبی در شاعران عصر خود و معاصر باقی گذاشت و در سال ۱۹۴۴ دکتر ابراهیم ناجی انجمن رابطه الأدباء را در مصر ایجاد کرد که ادامه دهنده ی راه آپولو بود.
و همچنین در سال ۱۹۸۰ نیز «جماعه آپولو الجدیده» در قاهره آغاز به کارکرد که اصول این انجمن ادبی مفصل تر از اصول جمعیت آپولوی قدیم بود. به هر حال با وجود ترید برخی از ناقدان نسبت به اطلاق نام «مدرسه ادبی» به این انجمن ادبی باید بگوییم که آپولو با اینکه تمامی گرایشهای ادبی را در خود پذیرفته بود ولی گرایش ادبی غالب بر آثار آن همان گرایش رمانتیسی بود. هرچند که هیچگاه در عمل مبلّغ این مکتب نبود.
آخرین تحقیقات و پایان نامه هایی که توسط دکتر «کمال» نشأت، محمد سعد فشوان ابراهیم الحاوی، نگاشته شده است، همگی آپولو را یک «مدرسه ی ادبی و شعری» در ادبیات معاصر عربی می دانند.
فصل پنجم
ابو شادی و ادبیات ملّی- انسانی
– نهضت ملی عربی و اثر ادبی آن
– درگیری میان قیمومیت و استقلال
– ادبیات ملّی
– شعر ملّی ابو شادی
– طبیعت و زن در شعر ابو شادی
– شعر انسانی ابو شادی
– شعر غنایی در نزد ابو شادی
– شعر داستانی و دراماتیک دکتر ابو شادی
– ابو شادی در نقش پدر و اشعار او در مورد کودکی
– نتیجه گیری
– نهضت ملی عربی و اثر ادبی آن:
عرب در طول تاریخ بسیار قدیمی خود سه نهضت آشکار داشته است: ۱- نهضت دینی که مهد آن حجاز بوده است و با ظهور اسلام به اوج خود رسید. ۲- نهضت قومی یا ملّی گرایی عرب بوده است که ریشه های آن را باید به گونه ای خاص در دوران بنی امیه جستجو کرد که در آن عرب یک حکومت عظیم داشت که از مرزهای هندوستان تا سرزمین واندالهای اسپانیا کشیده شده بود. ۳- نهضت سوم نهضت علمی زبانی بوده است و با ظهور اسلام این نهضت علمی شروع به رشد کرد تاینکه به عصر طلایی خود در بغداد و برخی تمدنهای دیگر رسید. واضح است که اعراب بعد از امویان جایگاه سیاسی ممتاز خود را در شرق از دست دادند و بعد از عصر عباسی اول در برابر دیگر عناصر از جایگاه سیاسی خود دور شدند. بعد از سقوط دو خلافت عباسی و فاطمی، اعراب، کم کم در زیر سلطه دولتهای عجم قرار گرفتند و موقعیت سیاسی خود را از دست دادند.[۱۳۴]
آخرین حکومت های عربی اسلامی، دولت عثمانی بود که از سال ۱۵۱۶ تا پایان جنگ جهانی اول یعنی سال ۱۹۱۹ به حکومت خود ادامه داد. قبل از قرن ۱۹ چیزی که حاکی از بیداری ملی در میان قوم باب باشد دیده نمی شود. ملّی گرایی عرب در یک خواب عمیق فرورفته بود، اولین کسانی که برای بیداری این نهضت تلاش کردند، محمد علی پاشا خدیوی و فرزندش ابراهیم پاشا بودند و وضعیت به همین شکل بود تا اینکه مصر از دولت عثمانی استقلال یافت و نهضت علمی در سوریه و لبنان با فعالیت بعضی حاکمان بزرگ چون راشد پاشا و مدحت پاشا و مانند آن دو شروع شد و از همه آنها عواملی برای جنبش عربی ایجاد کردند که از آرزوهای عرب و تعصب های قومی آنان حکابت داشت و نتیجه آن سرودن قصیده ها و بیان خطبه هایی شد که رنگ و بوی ملی داشت و از مظاهر آن بیداری ملی، حرکت به سوی ایجاد انجمن هایی بود که خواستار حقوق عرب از دولت عثمانی و تشویق آنان برای قیام علیه آن حکومت بود. مثل انجمنی که در سال ۱۸۸۱ به اسم «جمعیت حفظ حقوق الملّه العربیه» تأسیس شد و بیانی را در مورد اعراب، از مسلمان و مسیحی گرفته تحت عنوان «بیانات الأمه العربیه» را منتشر کرد که آنان را به اتحاد و مطالبه حقوق ملّی خود فرا می خواند. این بیانیه با مخاطب قرار دادن مسلمانان شروع می شود و آنان را متوجه ستم ترکها می سازد که پایان آن اینگونه است. (شما «ای عرب» کجائید و آنها کجایند «ترکها»؟ امروز چه کسی از شما امیر و یا وزیر یا مدیر است؟ بلکه تمام شما، فقیر هستید و بزرگ و کوچک شما فقیر هستند و مال ثروت در دست ترکهاست)
سپس به مسیحیان این چنین می گوید «امروز با مسلمانان متّحد شوید و برای رسیدن به آزادی از دست تجاوزگران آماده شوید و به راستی که ترکها از فقر شما می ترسند و شما راهتک حرمت نمی کنند بخاطر ترسی که از کنسولهایشان شی دارند پس با جان و دل؛ با براداران مسلمان خود متحد شود براستی که مصالح و خواست شما یکی است» به نظر می رسد که برخی از مصلحت طلبان و یا افراد بشر دوست ترک به همراه عربها در گرایش ملّی قوی آنان شرکت می کردند، روزنامه «المشیر» اینگونه ذکر می کند که تعدادی از جوانان عرب و ترک در پاریس برای یک انجمن عربی جمع شده بودند که اهداف آن عبارتند از:
۱- از حقوق تمام عرب با وجود اختلاف مذهب آنان دفاع نمایند.
۲- حفظ امت عربی در زیر پرچم عثمانی در صورت وضع قانون اساسی برا

دانلود متن کامل پایان نامه در سایت fumi.ir

ی خلافت.
۳- اینکه مساوات در مورد عرب و ترک رعایت شود.
۴- اجرای اصلاحات واجب به روش واجب (اصلاحات بالفعل باشد)
۵- استقلال هر ولایت از ولایتهای عربی با تمام داراییش و اینکه ولایت آن به والی عرب یا معاون عربی واگذار شود»[۱۳۵] اما به نظر می رسد که این آگاهی ملّی، هنوز خواستار جدایی از ترکها نیست بلکه آنچه را که اعراب در آن برهه از زمان خواستارش بودند رسیدن به اهداف خود از دولت عثمانی بوده است. به عنوان مثال، المقطم بعنوان یکی از سران آن روز اینگونه می گوید: «براستی که اعراب از لحاظ اداره ی کشور و مناسب دولتی مظلوم واقع شده اند و اگر حضرت سلطان این حقیقت را بداند به عربها حق می دهد و ما بدون هیچ شک و تردیدی به حسن نیّت سلطان می نگریم و لیکن ما در اینکه آیا این حقایق به او می رسد یا نه شک داریم» و واضح تر از این گفته، بیانات «خلیل غانم» فرستاده سوریه در مجلس عثمانی و نیز یکی از مؤسسان انجمن ترک در پاریس است «ما خواستار جدایی عرب از ترک نیستیم زیرا که آن باعث خرابی و ویرانی است بلکه از صمیم قلب خواستار پیوستن و ادغام دو ملت هستیم تا جایی که یک ملت شویم ولی به شرطی که حقوق و تکالیف برابر شود» اما این روحیه مسالمت آمیز جویانه، چندان ادامه پیدا نمی کند تا جایی که برخی اصلاح طلبان عرب خواستار جدایی عربها از قوم ترک و نیز برگرداندن قدرت گذشته عرب شدند از این طبقه می توان به ابراهیم الیاز جی، عبدالرحمن الکواکبی اشاره کرد.»[۱۳۶]
به طور کلّی برای این تعصب زبانی- تاریخی در ادبیات آن روز علت های گوناگونی وجود دارد که عبارتند از:
۱- وارد شدن نظام سیاسی به مصر و ظهور آن به عنوان یک دولت عربی پیشرفته.
۲- ورود پیشرفت علمی و مطبوعاتی در سوریه و عراق
۳- و اینکه ترکها با وجود شدّت و سختگیرهایشان بر اصلاح طلبان عرب هنوز هم به زبان عربی به عنوان زبان مذهب و فرهنگشان می نگریستند و خودشان را از حامیان آن به حساب می آورند»[۱۳۷]
درگیری میان قیمومیت و استقلال:
جنگ جهانی در سرزمینهای عربی و مخصوصاً مصر و عراق و سوریه باعث ایجاد آرزوهای قومی فراوانی شد و تعصب قومی میان عرب دیگر نمی خواست که نیازمند به وصیت و ارشاد برخی دولتهای بزرگ باشد و این چنین بود که میان وضعیت قیمومیت و استقلال دولتهای عربی اختلافات زیادی ایجاد شد. این تلاشها اساس عواملی که بیشترین اثر سیاسی در شعر دوره اخیر را داشته را تشکیل می دهد و آن در چهار پدیده ایجاد شد که آنها عبارتند از:
۱- سرپرستی ملّی مصر
۲- انقلاب عراق
۳- انقلاب سوریه
۴- قضیه فلسطین
که ما فقط به سرپرستی ملی مصر می پردازیم و از بحث پیرامون سه مورد بعدی خودداری می نماییم.
این بحث، یک بحث قدیمی است که زمان آن به عهد اشغال انگلیس برمی گردد و مؤسس آن مصطفی کامل است که حذب ملی را بنیان نهاد. در زیر به شعری از احمد شوقی که به مناسبت وفات مصطفی کامل سروده است اشاره می کنیم که در آن ملی گرایی او مورد تمجید قرار گرفته است.
لک الخطبُ التی غصَّ الأعادی بسورتها و ساغت للندامی
خطبه هایی داری که با تندیشان گلوی دشمنان را می فشارد و برای هم نشینان خوشایند و گواراست.
فکانت فی مرارتها زئیراً و کان فی حلاوتها بغاما
در تلخی آن خطبه ها غرش شیر و در شرینی آنها آواز نرم و لطیف آهوان نهفته بود.
بک الوطنیه إعتدلت و کانت حدیثاً من خرافهِ او مناما.
ملّی گرایی به واسطه ی تو قوام یافت در حالی که پیش تو جز خرافه گویی و رویا چیزی نبود.
بنیتَ قضیّه الاوطان فیها و صیَّرتْ الجلاء لَها دعاما.
تو قضیه ی ملیت ها را بنیان نهادی و دوری از وطن را ستون آن قرار دادی.
پرچم ملی گرایی در مصر، مدتی در دستان سعد زغلول بود و او در واقع مثال و الگوی جهاد ملی برای تمام ملتهای عربی همسایه بوده است. به همراه دوستانش به جزیره ی سیسیل، منتقل می شود و چون به مصر بازمی گردد بسیاری از ادبیان پیرامون او جمع شدند. ادیبانی چون: شوقی- حافظ- مطران- عقاد- مازنی و… تلاش همین گروه ها بود که منجر به انقلاب ۱۹۱۹ شد و مسئله امتیازات بیگانگان را به طور کلی از بین برد و سرانجام باعث رهایی مصر از قیمومیت انگلیس شد.[۱۳۸]
ادبیات ملّی:
«عواملی که باعث رشد ادبیات ملی در عصر معاصر شد، بیشتر عوامل سیاسی بود که نشأت گرفته از عواملی بود که بیشتر خارجی بودند. این عوامل که منجر به نهضت معاصر مصر شد. در واقع، همین تقویت روح ملی گرایی بود که باعث شد شاعران عرب، رو به مفاخر گذشته خود آورده و به تمجید و تبیین آن مفاخر ملی و بعضاً قومی بپردازند.
مخصوصاً قدیمی ترین کشور جهان که مصر باشد حتی مفاخر قبل از تاریخ بسیار فراوانی دارد و واقعاً مصری ها مدیون خارجی ها در کشف و بیان مفاخر تاریخی و باستانی خود هستند.»[۱۳۹]
شعر ملی ابو شادی
به راستی که انسان گرایی و انسان دوستی ابو شادی، مانع از سرودن شعر ملی او نشده است. ابو شادی که منتسب به دو خانواده است که هر دو از سران ملی گرا هستند، چگونه ممکن است که شعر ملی نسراید؟! در اینجا کافیست که به دایی بزرگش مرحوم مصطفی نجیب دوست مرحوم مصطفی کامل پاشا و یار دیگر او در دوره ی حیاتش اشاره شود و نیز به پدر بزرگوارش مرحوم محمد ابو شادی بک است که از بزرگترین ارکان هئیت اعزامی مصر به اروپا و از پیشگامان نهضت مصر به شمار می رفت.
لکن ابو شادی، هرگز به شعر ملی با نگاهی تعصب آمیز و کورکورانه نمی نگریست بلکه آنرا جایگاهی برای دوستی و زند
گی مسالمت آمیز قومی می دید، و آن را جایگاهی، کرامت برای ملتی رشید و زنده با سابقه ای طولانی می نگریست و با این روحیه، شعر ملی قدیم و جدید خود را سرود، اگر این شعور و درک قومی ابو شادی از مسائل ملی نبود ابو شادی هرگز در قصیده «نکبه نافارین» و «مفخره الرشید» را نمی سرود.
و همچنین است دیوان پر از فخرش به نام مصریات، اگر ابو شادی درک درستی از مسائل ملی نداشت چه بسا بیانات مؤثر او در موقعیت های مختلف ملی بیان نمی شد.
او چه بسا بزرگترین مجموعه از شعر زنده ملی برای شاعری که تلاشهای فراوانی برای تهذیب و پیراش ملت خود به کار گرفته است، به وجود نمی آمد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...