روانشناسی پول |
رؤیای ثروتمند شدن همه جا متداول است. در بسیاری از فرهنگها، افسانههای پریان، و داستانهای محلی و معروفی درباره ثروت وجود دارد (وایزمن[۱]، ۱۹۷۴). رؤیای پولدار شدن مضمونهای مختلفی دارد. نخست اینکه پول امنیت میآورد، و دیگر اینکه آزادی میآرود. پول میتواند موفقیت صاحب آن را به رخ بکشد، همچنین موفقیت کسانی را جبران کند که در گذشته به نوعی تحقیر، طرد و یا کوچک شدهاند، مطلب دیگر این است که ثروت، افراد ناتوان را قدرتمند و دوست داشتنی میکند. ثروت معجون مبادلاتی عظیمی است و قدرتی چون نوشدارو دارد. از این روست که آرزوی کسب ثروت و رفتارهای افراطی برای دتیابی به ثروت بیکران، در همگان دیده میشود.
به هر حال دو داستان سحرآمیز با اندکی تفاوت، درباره پول وجود دارد. نخست پول و ثروت برای یک زندیگ خوب لازم است. افزون بر این، پول باید از راههای خردمندانه صرف بهتر کردن زندگی همه شود. داستان دیگر، نابودی تاسف بار کسانی است که عشق و خوشحالی خود را فدای پول میکنند، و سرانجام داستان دیگر، نابودی تاسف بار کسانی است که پول فایدهای برای آنان نداشته است. بنابراین، همه آنچه که میتوانند انجام دهند این است که با همان کوته فکری که پول جمعآوری کردند، آن را به دیگران ببخشند. به جنبه های اخلاقی قضه که اغلب در خصوص پول مطرح میشود، توجه کنید.
این نیروی شگفت انگیز نهفته در پول است که انگیزهای بسیار قوی برای جستجوی آن ایجاد میکند. جستجوگران طلا، جویندگان شانس و اقبال، نابغههای امور مالی، سارقان حرفهای، برندگان شرط بندیها، و ستارگان سینما اغلب نمونههایی هستند از آنچه که پول میتواند انجام دهد. این گونه افراد همانند کیمیاگران قدیم، یا جاعلان کنونی، در واقع پول را ایجاد یکنند (چاپ اسکناس، ضرب سکه، یا انتقال به صورت الکترونیکی). پول از طریق منابع طبیعی (نفت، طلا) نیز میتواند کشف و استخراج شود. پول با تولید محصولات و امتیاز ثبت اختراعات میتواند چند برابر شود. همچنین با سرمایه گذاریهای موفق میتواند افزایش یابد.
در طی این قرن مهاجرت انبوه مردم از کشورهای در حال توسعه به کشورهای توسعه یافته و یا از حومه و روستا به شهرهای مختلف رواج یافته است (فرنهام و بوچنر[۲]، ۱۹۹۶). همه آنان رؤیای یک زندگی جدید با کسب پول بیشتر را در سر دارند، بدون اینکه پیوند فامیلی و خانوادگی مشترکی با یکدیگر داشته باشند، فقط به صرف جمع آوری پول، در کنار یکدیگر قرار میگیرند و در نهایت شبکهها و کانالهای ارتباطی پرآوازهای، براساس روابط تجاری شکل میگیرد. در این موقعیت مردم معمولی مجبور به کسب آگاهی بیشتری درباره پول هستند: اینکه چگونه از فریب خوردن جلوگیری و چگونه فرصتها را شکار کنند. هر چند در اواخر این قرن، مردم کمتر در دام بعضی از راههای پول درآوردن افتادهاند. ادوارد هیث[۳]، نخست وزیر محافظه کار سابق انگلیس، از چهره زشت و غیر قابل قبول سرمایه داری، سخن به میان آورد.
به نظر می رسد در مقاطع مختلف تاریخ کسب و جستجوی پول به صورت آشکار و افتخار آمیز و بی رحمانه و نیز به هر قیمتی، به اشکال گوناگون جران داشته است. در طول دهههای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ کسب پول و صحبت درباره واستن آن از نظر اجتماعی کاملا مقبول و حتی مطلوب بود. همچنین صحبت از طمع، قدرت و «قمار برای پول»، پذیرفتنی بود. اما این لاف زدن زمانی تحقق مییافت و ضمانت اجرایی داشت، که بازار بورس و اقتصاد شکوفا بود. پس از ورشکستگی های متعدد در این قرن، صحبت بی پرده از پول زشت، بی ربط، و نیز به معنای فقدان وجدان اجتماعی بود. وضعیت خاص اقتصاد ملی، باعث خودداری مردم از جستجوی موفقیتهای شخصی اقتصادی نشد، ولی ناگزیر بر آن تأثیر گذاشت.
پول به خودی خود فاقد قدرت است، اما زمانی که با معانی ویژهای همراه میشود، لبریز از نیرویی خاص میشود. روان شناسان به رفتارهایی علاقمند هستند که در رویارویی با پول رخ میدهند، دلیل رفتارهای مردم در مقابل پول چیست و پول چه تأثیری در روابط انسانها میگذارد.
کارآیی پول در جامعه بیشتر به انتظارهای مردم از آن بستی دارد، تا ویژگیهای ذاتی و یا مادی پول. پول پیمانی اجتماعی است و از این رو نگرشها درباره آن تا حدودی از تفکر جمعی شکل میگیرد که ناشی از واکنشهای فردی است. زمانی که پول به دلیل عدم اطمینان از ارزش و یا تغییر آن «مشکل آفرین» میشود، انجام دادن معاملات پولی با مشکلات فراوانی روبرو میشود و ممکن است مردم به معاملات پایاپای روی آورند. در این دوران «انقلابی»، عقاید پاگرفته و مسلم دوران به چالش گرفته میشود و بسیاری از مردم عقاید و فرضیههایی را که پیشتر به طور ضمنی داشتند، اکنون آشکار و صریح بیان میکنند. کاروتزو باب[۴] (۱۹۹۶) با نگاهی به صورت طلا میخواستند و گروه دیگر که آن را به صورت جاگزین مواجه بود: طرفداران شمش، که پول را به صورت طلا میخواستند و گروه دیگر که آن را به صورت برگههای کاغذی سبز رنگ اسکناس میخواست. در جامعه معاصر آمریکا، پول به اندازه قرن گذشته یعنی عصر اسکناس، از محبوبیت برخوردار نیست. پول بیشتر به صورت ابزاری غیر سیاسی، و خنثی پنداشته میشود که فقط امر تجارت را تسهیل میکند. «عصر اسکناس سبز» با دو جایگزین خود، لحظه بحرانی و واکنشی جمعی و رقابتی را درباره ماهیت پول ایجاد میکرد. بسیاری از مردم، البته نه طرفداران شمش معتقد بودند موسسههای پولی، پیامدهای گسترده و مهمی در توزیع ایجاد کردهاند و گروه های متمایز برنده و بازنده را به وجود آوردهاند. عصر اسکناس گواه این حقیقت است تا زمانی که موسسه ای اجتماعی دچار مشکل میشود، و دیگر تایید نمی گردد، زمینه اصلاحات اساسی ایجاد میشود. در واقع، امروزه همین فرض برای اتحادیه اروپا م یتواند درست باشد که کشورهای عضو، پول خود را (مارک، پوند، فرانک) برای برخورداری از ارز جدید یعنی «یورو» کنار می گذارند. به نظر می رسد این تغییر از شدت نگران یها کاسته، و تا زمانی که این موضوع در دستور کار قرار دارد، ایر موضوعها مهم پنداشته نمیشوند.
پول چیست؟ در فرهنگ جدید رنگی آکفورد پول چنین تعریف شده است:
پول: وفور، فراوانی، بدهی، دارایی، چک بانکی، وسیله معاش، سرمایه، نقد، پول خرد، چک، سکه، مس، کارت اعتباری، ارز، زیان، قرض، سود سهام، مهریه، عایدی ، وقف، املاک، هزینه، تامین بودجه، بخت و اقبال، تنخواه، کمک هزینه تحصیلی، درآمد، سود، سرمایه گذاری، مناقصه، وام، رهن و گرو، میراث، پرداخت، پنسی (واحد پول)، مستمری، پول توجیبی، منفعت، مایحتاج، بازپرداخت، منابع، ثروت، حقوق، پس انداز، نقره، استرلینگ، استرداد، مالیات، چک مسافرتی، دستمزد، تمول، پس انداز برای خرید چیزی خاص[۵]، برنده شدن.
تعریف های فوق همه موضوع های مربوط به پول را شامل میشود. پول نه تنها تعریف های گوناگونی دارد بلکه معانی و کاردهای مختلفی نیز دارد. در پیوست الف و ب ، اسامی مختلف پول به همراه اصطلاحات به کار رفته در خصوص آن گردآوری شده است که تعدادی از این اصطلاحات درباره اهمیت پول در جامعه است.
هیچ نظریه جامع روان شناختی در زمنیه پول وجود ندارد، اگر چه عرف و الگوهای روان نشاختی گوناگونی در روان نشایس پول کاربرد داشته است که نظریه های روانکاوی، نظریه رشد پیاژه[۶]، نظریه یادگیری رفتارگرایان و به تازگی نظریه های جالب روان نشاسان اقتصادی را شامل میشود. پژوهش های رفتارگرایان حاکی از این است که چگونه پول میتواند یک تقوت کننده شرطی باشد، که در این صورت به شی با ارزش و معنی داری تبدیل میشود. پژوهش هایی که در این زمینه بر روی انواع حیوانات از قبیل (موش، شامپانزه، گربه) شده است نشان می دهد که آنها بعد از انجام دادن حرکتی مشخص، ژتونی (میله فلزی، توپ آهنی، کارت) دریافت می کنند، که میتواند مانند پول با اشیای مطلوب دیگری مثل کاغذ تعویض شو. از این رو، پول ارزشمند است زیرا با اشیای مطلوب و گوناگون دیگر قابل معاوضه و همراه است.
به همان میزان مطالعات انجام شده درباره حیوانات، مقالههای بسیاری نیز در زمینه «اقتصاد زتونی» موجود است، که از کاربرد موثر نظریه پولی رفتارگرایان در درمان بیماران روانی (به ویژه اسکیزوفرنی)، نوجوانان پریشان و مجرمان حکایت دارد. اقتصاد ژتونی سیستم اقتصادی جامعی است که به مشتری/بیمار برای اجرای (اجباری) رفتار مناسب (سازگاری با اجتماع, کار کردن) پرداخت میشود (یعنی شرطی می شوند)، از این رو میتوانند بسیاری از کالاهای مورد علاقه خود مانند غذا، سرگرمی و سیگار را بخرند. بنابراین کالاهای تجملی، (در واقع ضروریات) باید به دست آید (آیلون و آزرین[۷]، ۱۹۶۸).
بسیاری از پژوهشها مزایای گوناگون اقتصاد ژتونی را نشان میدهند (آیلتون، رابرتز[۸]، ۱۹۷۴). اما از دیدگاه بالینی، انتقادهای متعددی از آنها میشود. از جمله پژوهش های تطبیقی چندانی در این زمینه وجود ندارد (فقط ی وضعیت کنترل بدون معالجه). در نتیجه پذیرفتن این نکته مشکل است که آیا اقتصاد ژتونی از شرایط دیگر بهتر و یا بدتر عمل میکند؛ اینکه هدف اقتصاد ژتونی اغلب برآوردن نیاز موسسهها است نه نیازهای افراد، و اینکه در مجموع باعث نقض حقوق افراد بسیاری در این موسسه ها میشود اما شاید مهمتر از همه این باشد که رفتارهای شرطی شده به محیطهای جدیدی که اقتصاد ژتونی در آنها وجود ندارد، تعمیم داده نمیشود. (بلاک و هرسن[۹]، ۱۹۸۰)
سرانجام باید خاطر نشان کرد، نوشتههای نسبتا زیادی از رفتارگرایان درباره تأثیر مشوقهای پولی در وظایف شناختی متعدد وجود دارد (آیزنک و آیزنک[۱۰]، ۱۹۸۲). بیشتر این آثار نوشتاری نشان میدهند که انگیزش (از طریق پاداشهای پولی) در تمرکز و در نتیجه یادگیری اثرگذار است، و از این طریق در حافظه اثر میگذارد.
لی و همکارانش (۱۹۸۷) متذکر شدهاند، روان شناسی تجربی و اجتماعی پول، و همچنین مطالعات روان سنجی مهم بسیاری درباره این موضوع وجود دارد. آنها معتقدند باید به سمت یک نظریه جدید روان شناسی پول حرکت کرد که ارزشهای نمادین پول را تایید کند. در آخر آنان بر این باورند که روان شناسان باید از این بحث و نشان دادن این امر خودداری کنند که افراد در مقابل پول عقلانی یا غیر عقلانیاند، و آیینی را بررسی کنند که رفتارهای اقتصادی عقلانی را کمتر تایید و یا حتی تشویق میکند. در واقع، از آنجا که روان شناسان اجتماعی این را وظیفه خود میدانند که روان شناسی را از بعد اجتماعی و جامعه شناسی را از بعد فردی ببینند، به طور کامل از این موضوع آگاهند که گروهها، موسسهها و سازمانهای اجتماعی میتوانند تأثیر مهمی در رفتارها و باورهای پولی مردم معمولی داشته باشند و دارند (یاسایی، ۱۳۸۴: ۲۸ـ۳۱).
علم مالی رفتاری[۱۱]
ارتباط علم مالی و سایر رشتههای علوم اجتماعی که بهعنوان روانشناسی مالی معروف شده است، به بررسی فرآیند تصمیمگیری سرمایهگذاران و عکس العمل آنها نسبت به شرایط مختلف بازارهای مالی میپردازد و تاکید آن بیشتر به تأثیر شخصیت، فرهنگ و قضاوتهای سرمایهگذاران بر تصمیم گیری سرمایهگذاری است.
روانشناسی مالی در واقع در مقابل “پارادایم"رفتارهای منطقی سرمایه گذاران مطرح شده که براساس و بنیان همه مدلهای مالی ارایه شده است. تالر معتقد است گاهی اوقات برای یافتن پاسخی برای معماهای مالی تجربی ضروری است که این احتمال را بپذیریم که برخی از عاملها در اقتصاد گاهی بهطور کامل عقلایی رفتار نمیکنند که این، موضوع مالیهرفتاری است.
نظریه پرتفوی مارکویتز[۱۲]، نظریه قیمتگذاری داراییهای سرمایهای[۱۳] که توسط شارپ و لینتر مطرح شد، نظریه قیمتگذاری اوراق اختیار معامله[۱۴] از بلک، مرتون و اسکولز[۱۵] و … اساس، پایه و شالودهای به وجود آوردند که مباحث مالیه استاندارد بهعنوان یک دانش، بر پایه این نظریهها شکل گرفتند. فرض اساسی تمام این نظریهها،کارائی بازار است و چنین فرض میکنند که بازارها، قابل تجزیه و تحلیل و بررسی هستند، نظریه اقتصادی مالیه مدرن بر این پیش فرض استوار است که فعالان بازار به صورت عقلایی، عمل میکنند. این عقلانیت از این راه ظهور پیدا میکند: افراد در بازار براساس نظریه مطلوبیت مورد انتظار تصمیمگیری میکنند و پیشبینیهایی را در رابطه با آینده انجام میدهند.
براساس نظریه مطلوبیت مورد انتظار، انسان مخاطرهگریز است و منحنی کارکرد مطلوبیت یک فرد حالت مقعر دارد.
طبق فرضیه بازار کارا، قیمتهای دارایی مالی در برگیرنده همه اطلاعات موجود مربوط به آن داراییهاست و قیمتها در هر زمانی بهعنوان تخمین بهینهای از ارزش صحیح سرمایهگذاری شکل میگیرند. این فرضیه بر این اساس قرار دارد که سرمایهگذاران رفتار عقلایی دارند. به این معنی که همه اطلاعات موجود و در دسترس را پردازش کرده و به دنبال حداکثر ساختن مطلوبیت مورد انتظار هستند. به بیان دیگر داراییهای مالی همیشه به صورت عقلایی قیمت گذاری میشوند، بنابراین قیمتها زمانی که ظهور پیدا میکنند حرکتها و تغییرات بعدی آنها قابل پیشبینی نیست زیرا تغییرات قیمت تنها به علت اطلاعات جدیدی که در بازار جریان مییابد اتفاق میافتد و در نتیجه کسی نمیتواند بازده غیرعادی و بالاتر از میانگین را داشته باشد.
ظهور ابعادرفتاری و روانشناختی در مباحث مالی و سرمایهگذاری در ادبیات موضوع “ظهور علومرفتاری در تصمیمات مالی” معمولاً عوامل و ساختهای گوناگونی که رفتار سرمایه گذاران را شکل میدهد، مورد بررسی قرار میگیرد. اهمیت این موضوع این است که نشان میدهد تصمیمات سرمایهگذاری تنها تحتتأثیر شاخص های اقتصادی و عقلانیت قرار ندارد بلکه مقولههایی از قبیل افق سرمایهگذاری، میزان تحمل مخاطره، اعتماد به نفس و اطمینانی که سرمایهگذار به آن گزینه و فرآیند سرمایهگذاری در بازار دارد و مواردی از این قبیل نیز تأثیر بسزایی در رفتار سرمایهگذاران و نوع تصمیمات آنها دارد و سبک رفتار سرمایهگذاری آنها را شکل میدهد، عرصه ظهور علومرفتاری در مباحث مالی، یک رویکرد جدید نسبت به مطالعات بازارهای مالی است. این رویکرد به این موضوع میپردازد که برخلاف مباحث و نظریههای مالی استاندارد، گرایش هایرفتاری و شناختی میتواند بر قیمتهای داراییهای مالی تأثیرگذار باشند. برخلاف نظریات و رویکردهای شارپ و مارکویتز، مباحث رفتارمالی و سرمایهگذاری، مباحث مربوط به افراد و راههایی است که اطلاعات را جمع آوری و استفاده میکنند. این جنبه از تصمیمات مالی و سرمایهگذاری به دنبال فهم و پیشبینی دخالت و تأثیر تصمیمات روانشناختی در بازار مالی منظم است (شهرآبادی و یوسفی، ۱۳۸۶)
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1398-10-14] [ 03:38:00 ق.ظ ]
|