ضرورت تحقیق
مسئله اشتغال و بیکاری در طبقه عوامل اجتماعی قرار دارد که میتوانند در حالات و بیماریهای روانی تاثیر گذار باشد .بیکاری یا از دست دادن شغل به عنوان یک رویداد مخصوصا دربین مردان که وظیفه تامین معاش خانواده برعهده آنهاست ودرجامعه از آنان انتظار داشتن شغل می رود می توانند تاثیر زیادی در روحیات آنها داشته باشد. با توجه به آنچه در بالا ذکر شد نتیجه این پژوهش می تواند هم در زمینه پیشگیری و هم در زمینه اقدامات درمانی مورد استفاده قرار گیرد. اگر در سطح عزت نفس و شدت افسردگی دو گروه دانشجویان شاغل و بیکار تفاوت معنی داری وجود داشته باشد میتوان از ایجاد اشتغال بعنوان عاملی برای پیشگیری از شدت افسردگی و کاهش عزت نفس این افراد استفاده کرد و یا درصورت افسرده بودن ونداشتن شغل,می توان از طریق فراهم کردن شغل در امور درمان وبهبود به آنها کمک نمود.
فرضیه های تحقیق
1- سطح عزت نفس در گروه دانشجویان شاغل بالاتر از گروه دانشجویان بیکار می باشد.
2- میزان افسردگی در گروه دانشجویان بیکار بالاتر از گروه دانشجویان شاغل می باشد.
تعاریف اصطلاحات تحقیق
عبارت است ازمیزان ارزشی که فرد برای خود قائل است یک قضاوت شخصی در مورد با ارزش بودن پذیرش یا عدم پذیرش خود.(برونو,1986ترجمه فرزانه طاهری ومهشید یاسایی,1370)
سطح عزت نفس:در این پژوهش منظور از سطح عزت نفس نمره ای است که توسط پرسشنامه عزت نفس کوپر اسمیت بدست می آید.
افسردگی : اصطلاح بسیار وسیع وتاحدودی مبهم است که برای شخص عادی حالتی با غمگینی ,گرفتگی و بی حوصلگی وبرای پزشک ,گروه وسیعی از اختلالات خلقی زیر شاخه های متعدد را تداعی می کند.(پورافکاری,1373)
میزان افسردگی :در این پژوهش منظور از میزان افسردگی نمره ای است که توسط پرسشنامه افسردگی یکب ه دست می آید.
دانشجو: به فردی اطلاق می شود که در سال تحصیلی 83-82در دانشگاه پیام نور شهرستان نیشابور مشغول به تحصیل می باشد.
فرد شاغل:منظور از فرد شاغل کسی است که کاری انجام دهد ودر قبال آن کار دست مزدی دریافت کند.(برونو1986,ترجمه طاهری ویاسایی,1370)
فرد بیکار:منظور از فرد بیکار کسی است که کاری انجام نیمدهد وبنابراین دستمزدی نیز دریافت نیمکند ویا اگر حقوق ناچیزی می گیرد در قبال کاری که بالقوه میتواند انجام دهد نیست بلکه به صورت کمکی است که به او داده می شود.(برونو,1986,ترجمه طاهری ویاسائی,1370)
سازمان بندی 3بقیه رساله:ادامه پژوهش حاضر در چهار فصل به هم پیوسته وبا این عناوین و سر فصل ها دنبال می شود در فصل دوم (پیشینه وادبیات پژوهشی)با نگاهی به مفاهیم نظری در مورد عزت نفس وافسردگی ومفاهیم وعناوین برخاسته ازآنها ضمن تعریف وشرح هر کدام به تقسیم بندی اختلالات افسردگی می پردازیم در انتهای فصل دوم مروری برپژوهش های انجام شده در زمینه عزت نفس و افسردگی خواهیم نمود. در فصل سوم (روش پژوهش )با توضیح چگونگی روش جمع آوری اطلاعات جامعه نمونه روش نمونه گیری شرح وبیان می کردند همچنین در این فصل روش تجزیه وتحلیل داده های پژوهش مشخص شده وابزار اندازه گیری و جمع آوری داده ها را همراه با مواد اجرا و نمره گذاری ,رشد مقیاس واعتبار روایی برای هر کدام از ابزارهاو آزمونهای مورد مطالعه را مورد بحث قرار خواهیم داد.در فصل چهارم (تجزیه و تحلیل داده ها)به تجزیه و تحلیل آماری اطلاعات پرداخته و ضمن توصیف داده ها وآزمون فرضیه های پژوهش به توصیف ویژگی های عمومی گروه آزمودنیها پرداخته و آنها رابرحسب ویژگی های جمعیت شناختی از نظر عزت نفس و افسردگی طبقه بندی کرده وبالاخره در فصل پنجم (بحث و نتیجه گیری) فرضیه های تحقیق هر کدام بطور مشروح مورد بحث و نتیجه گیری قرار می گیرند در یان فصل یافته های پژوهش های آینده ضمن ارائه خلاصه ای از پژوهش ما را به انتهای این رساله می رساند.
نتیجه گیری فرضیه های پژوهش
فرضیه اول
(سطح عزت نفس د رگروه دانشجویان شاغل بالاتر از گروه دانشجویان بیکار می باشد)
این فرضیه بصورت (یک دامنه)بیان شده است وبدیهی است که نتیجه آزمون فرضیه مذکور براین اساس استوار است که (میانگین عزت نفس افراد شاغل با افراد بیکار تفاوت معنی داری وجود ندارد)مورد تایید قرار نگرفتن این فرضیه همسو و موافق با بسیاری از پژوهشهای انجام شده در این راستا نمی باشد. یافته بدست آمده از این فرضیه موید تحقیقاتی است که در زمینه بیکاری واشتغال وارتباطشان با افسردگی شده است.بطوریکه نتایج بدست آمده نشان می داد که عزت نفس در بین مدیران بیکار پایینتر نبوده وبا مدت بیکاری طولانی تر کاهش نمی یابد.
فرضیه دوم
(میزان افسردگی در گروه دانشجویان بیکار بالاتر از گروه دانشجویان شاغل می باشد)
همانطور که آزمون t نشان داد فرضیه فوق مورد تایید قرار گرفت وبراساس سطحد معنی داری آزمون مذکور با 95درصد اطمینان میتوانیم ادعا کنیم که میانگین افسردگی دانشجویان بیکار بطور معنا داری با میانگین افسردگی دانشجویان شاغل تفاوت دارد .این فرضیه بصورت(یک دامنه)بیان شده است وبدیهی است که نتیجه آزمون فرضیه مذکور براین اساس استوار است که (میانگین افسردگی دانشجویان بیکار بالاتر از میانگین افسردگی دانشجویان شاغل می باشد) میانگین بدست آمده از نمرات افسردگی دانشجویان بیکار 78/13بطور چشمگیر وشاخصی از میانگین افسردگی دانشجویان شاغل 18/9بالاتر بود. یافته بدست آمده ازاین فرضیه موید اکثر تحقیقاتی است که در زمینه بیکاری اشتغال وارتباطشان با افسردگی شده است از جمله بررسی فیدر(1982)تحت عنوان

 

بیکاری و همبسته های روان شناختی آن که از آزمودنیهای بیکار (هم مردان و هم زنان) نمرات افسردگی بالاتر ونمرات عزت نفس پایینتری داشتند.همچنین در بررسی ,فرس ومر(1987)نتایج نشان داد که بیکاری طولانی یا بیکاری مجدد به افسردگی کاهش یافتن امید ومشکلات مالی منجر می شود. همچنین دربررسی نصیری شیخانی (1373) نتایج نشان داد که افراد نمونه شاغل نسبت به نمونه غیر شاغل از هسته کنترل درون بین تر تمایلات افسردگی کمتر اعتماد به نفس بیشتر وانگیزه پیشرفت قوی تری برخوردار بودند.
پیشنهاد هایی برای پِژوهش های آینده
به منظور ثبت و گسترش یافتهای این پژوهش وگشوده شدن افقهای نوین در این زمینه وزمینه های مشابه پیشنهادهای زیر به پژوهشگران ومحققان آینده توصیه می شود:پیشهاد می شود پژوهشی مقایسه ای برای بررسی سطح عزت نفس و شدت افسردگی در بین بیماران افسرده وافراد بهنجار صورت گیرد.
-پیشنهاد دیگر مقایسه افراد ورزشکار و غیرورزشکار از نظر میزان وسطح عزت نفس می باشد .
– بالاخره بعنوان آخرین پیشنهاد رابطه عزت نفس وهوش برای مقایسه بین افراد تیز هوش وافراد متوسط میتواند موضوع پژوهش جذابی را فراهم سازد.
3-محدودیتهای پژوهش


خودبه کنار آمدن با چالشهای اولیه زندگی است .هرچه عزت نفس ما محکمتر و بیشتر باشد ،برای برخورد با مشکلاتی که در زندگی خصوصی ودر کار و شغلمان بروز می کند،آمادگی بیشتری داریم .افسردگی یکی از متداول ترین مشکلات روانی در جهان است و در واقع از این جهت مقام اول را داراست .وسعت این ناراحتی تابدانجاست که آن را با سرما خوردگی مقایسه میکنند.(زلیگمان ،1975)براساس آمار ارایه شده بین 9تا26درصد زنان و5تا12درصد مردان در طول زندگی خود ممکن است عوارض ونشانه های مختلف افسردگی را از خود نشان می دهند. حداقل 12درصد از جمعیت کشورهای پیشرفته در طی عمر خود برای معالجه علائم افسردگی به متخصصان روانی مراجعه می کنند و حدس زده می شود که 75درصد افراد یکه در موسسات درمان روانی بستری می شود دچار افسردگی هستند زنان دو برابر بیشتر از مردان به افسردگی دچار هستند واین نسبت در جمعیت های بالینی نیز گزارش شده است.(براون وهریس ،1978).مطالعاتی که در سالهای اخیر از طرف متخصصان سازمان جهانی بهداشت3(WHO)در کشورهای در حال توسعه آسیا و آفریقا انجام گرفته از افزایش دامنه شیوع افسردگی در میان ملل در حال رشد حکایت دارد.(سازمان جهانی بهداشت،1973) .احتمال بهبود افسردگی در اشخاص جوانتر نسبت به افراد مسنتر بیشتر است ونیز احتمال تجربه مجدد بیماری درآنها کمتر می باشد .(رونیزوهمکاران ،1984،بلاکروکلار،1987)در اجتماع امروزی کار بیش از پیش اهمیت پیدا می کند.وقتی یکدیگر را ملاقات می کنیم پس از سلام واحوال پرسی،اولین سئوالی که معمولا مطرح می

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...