فصل اول
كلیات تحقیق
1-1- مقدمه

پایه و اساس اقتصاد جوامع بشری به حیات و شادابی عرصه های منابع طبیعی وابسته است و منابع طبیعی هر جامعه ثروت اصلی آن محسوب می گردد. وجود ارزش های اقتصادی و زیست محیطی در منابع طبیعی، تکیه گاه مطمئنی برای تداوم بقای انسان و سایر موجودات زنده و تضمین کننده شکوفایی حیات و توسعه پایدار است.

در سال های اخیر اقدامات گسترده و مفیدی در جهت مشارکت مردم و نهادهای دولتی و غیر دولتی برای همکاری و کمک در امر حفظ و احیای منابع طبیعی در ایران صورت گرفته است تشکیل بیش از 806 تعاونی منابع طبیعی، آموزش حدود یک میلیون نفر از بهره برداران و مردم، همکاری با بیش از 126 سازمان غیر دولتی، جلب همکاری 15 وزارتخانه و سازمان دولتی، همکاری با شوراهای اسلامی، سازماندهی محافظین افتخاری، واگذاری حدود 8 میلیون هکتار از مدیریت جنگل های شمال و خارج از شمال ایران به مردم در قالب تعاونی های جنگل و مدیریت منابع جنگلی، جلب مشارکت مردم برای سرمایه گذاری در امر تولید، اشتغال و توسعه جنگل و مرتع و ایجاد فضای سبز در قالب طرح طوبی از جمله فعالیت های مشارکتی سازمان جنگل ها، مراتع و آبخیزداری در سال های اخیر بوده است (سازمان جنگل ها و مراتع و آبخیزداری کشور، 1379).

با وجود اقدامات مفید و مؤثر فوق متأسفانه مشارکت مردم در منابع طبیعی با مشکلات و موانع زیادی روبرو بوده است. برخی از مشکلات به مسائل ساختاری نظام اداری از جمله فقدان قوانین راهگشا برای مشارکت مردم، بروکراسی پیچیده، فقدان ظرفیت لازم برای پذیرش مشارکت مردم، عدم حمایت بانکها و نبود منابع اعتباری برای طرح های منابع طبیعی بر می گردد. برخی از مشکلات مثل کم سوادی یا بیسوادی بهره برداران، کمبود تشکل های مناسب برای سازماندهی آنان و فقدان انگیزه اقتصادی برای سرمایه گذاری مردم و بخش خصوصی ناشی از فقدان یک نظام کارآمد حمایتی و هدایتی می باشد. همچنین بعضی از طرح های منابع طبیعی به گونه ای طراحی شده اند که بهره برداران و سرمایه گذاران تمایل کمتری به مشارکت در آنها دارند (شاعری، 1379).

1-2- بیان مسئله

کشور ایران دارای 4/12 میلیون هکتار جنگل می باشد که در پنج ناحیه رویشی جدا از هم واقع گردیده اند. ناحیه رویشی زاگرس با حدود پنج میلیون هکتار با وسعتی معادل 40 درصد از کل جنگل ها بیشترین سهم را دارا می باشد اما به دلایل ناشی از میزان افزایش جمعیت، ناموزونی و نابرابری نیازهای حیاتی و میزان تولیدات و خدمات، چرای بی رویه دام، توسعه اراضی کشاورزی، تأمین چوب جهت سوخت، سرشاخه زنی درختان و بسیاری عوامل دیگر جنگل های این منطقه دچار تخریب شدید شده است که برخورد با چنین معضل و مشکلی مستلزم اتخاذ تصمیمات قاطع، همه جانبه و هماهنگ در ابعاد مختلف سیاست گذاری، طراحی و اجرا مبتنی بر اصول مشارکت در چار چوب توسعه پایدار می باشد و به ناچار باید در جهت رفع و کاهش این بحران ها به تدابیر و دخالت های اندیشمندانه انسانی در فرآیند حفاظت، رشد و توسعه منابع طبیعی و محیط زیست متوسل شد. از طرف دیگر با توجه به اینکه وسعت زیاد این منابع، کار حفظ و نگهداری آنها را از عهده یک نهاد یا سازمان و حتی دولت به تنهایی ساقط کرده، بنابراین لازم است تمهیداتی در جهت مشارکت بیشتر مردم در حفاظت از منابع طبیعی اندیشیده شود (شریعتی و همکاران، 1384).

مساحت جنگل های زاگرس که طول 1600 کیلومتر از رشته کوه های زاگرس از شمال غربی کشور تا جنوب شرقی در استان آذربایجان غربی، کردستان، کرمانشاه، ایلام، لرستان، چهارمحال و بختیاری، کهکیلویه و بویراحمد و فارس را شامل می شود، معادل 550/561/5 هکتار برآورد می گردد. حجم خانوارهای استفاده کننده از هیزم در جنگل برای تأمین سوخت در روستاها و نقاط عشایری محدوده های جنگلی زاگرس حداقل 400 هزار خانوار برآورد و متوسط مصرف هر خانوار در طول سال 25 متر مکعب برآورد گردیده است (ابراهیم پور، 1378).

استان ایلام یکی از استان های واقع در غرب کشور و جزء منطقه رویشی زاگرس می باشد. این استان در مجموع 11% جنگل های زاگرس و 4% جنگل های ایران، 97/4 % کل مراتع رویشی زاگرس و 8 % کل سطح مراتع ایران را به خود اختصاص داده است. از طرف دیگر 38/87 % کل سطح استان را منابع طبیعی تشکیل داده اند. سطح جنگل های استان ایلام برابر 667/641 هکتار با غالبیت گونه بلوط و سطح مراتع استان برابر با 280/146/1 هکتار می باشد (سازمان جنگل ها مراتع و آبخیزداری کشور، 1385).

مشارکت و همکاری مردم ایران زمین در حفاظت از منابع طبیعی قدمت طولانی دارد. طی قرون متمادی عرصه های وسیع منابع طبیعی توسط مالکان و بهره برداران عرفی حفاظت شده است، ولی به علت تغییرنظام های سنتی، تأکید بیش از حد بر مدیریت دولتی، عدم جایگزینی نظام مطلوب مشارکتی، افزایش جمعیت، فقر و فقدان آگاهی های لازم، به تدریج عرصه های منابع طبیعی به کاربری های زراعی و باغی تغییر یافته و آثار سوء آن به صورت سیل، خشکسالی، تغییرات آب و هوا، کاهش تنوع زیستی، فرسایش خاک و صدمات

 

دیگر خود را نمایان ساخته است (شاعری و سعدی، 1382).

یکی از راه کارهای حل مشکلات منابع طبیعی و زیست محیطی در کشور ما، مشارکت روستاییان و بهره برداران از منابع طبیعی در فعالیت های حفظ، اصلاح، احیاء، توسعه و بهره برداری از آن است (قناعت، 1385).

از آنجا که موانع مشارکت متعدد است، باید راه حل های جامعی برای تشویق مشارکت به کار رود. مشارکت نیازمند زمینه سازی است. مردم باید نقش و وظیفه خود را در نظام مشارکت به خوبی بدانند، در سازمان هایی که سیستم مشارکتی فعال است، بین مسئولان، کارکنان و مردم اعتماد متقابل وجود دارد (حاجی موسی، 1374). به عبارتی قدم اول در نزدیک شدن به مردم، جلب اعتماد آنهاست (شاعری و سعدی، 1382).

در جنگل های زاگرس به علت تراکم بالای جمعیت و وابستگی شدید معیشتی روستائیان و جنگل نشینان به جنگل و محصولات آن و غیر قابل اجتناب بودن مدیریت آن به کمک مردم محلی، ما را بر آن می دارد تا با اعمال نوع خاصی از مدیریت (مدیریت مشارکتی یا جنگلداری اجتماعی) این جنگل ها را به سمت یک جنگل پایا و ایده آل پیش برده و از نابودی و تخریب آن جلوگیری گردد و همچنین نیازهای مردم محلی را تا حدی که به جنگل آسیب جدی و جبران ناپذیر وارد نسازند برآورده گردد. برای نیل به این هدف باید با نیازها و خواسته های مردم محلی و جوامع جنگل نشین کاملاً آشنا شد و نظرات آنها را در برنامه ها و هدف گذاری دخالت داده تا کمترین تعارض در مدیریت جنگل و خواسته های مردم محلی پیش آید.

در زمینه حل مسائل و مشکلات روستائیان مناطق جنگلی، نظرات متفاوتی داده شده است. برخی از کارشناسان بر این عقیده اند که روستائیان به مناطق دیگر کوچ داده شوند تا بتوان منابع طبیعی کشور از جمله، جنگل ها را به نحو بهتری حفظ نمود. دسته ای دیگر معتقدند که باید تعداد خانواده های کشاورزان ایران تقلیل داده شود. زیرا زمین های قابل کشت و زرع مملکت تکافوی این همه کشاورز را نمی نماید و ما بقی باید در صنعت و یا شعبه های دیگر اقتصادی کشور مشغول گردند. کوچ دادن روستائیان از منطقه ای به منطقه دیگر از نقطه نظر اقتصادی، اجتماعی و غیره همانطور که از نتایج حاصله در ایران و کشورهای دیگر به دست آمده، مواجه با مشکلات زیاد اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خواهد یود. البته تحقق این هدف به صورت محدود و با در دست داشتن طرح دقیق توصیه شده است (یخکشی، 1379).

همانطور که اشاره شد یکی از علل تخریب جنگل ها روستائیان فقیر و کم درآمد می باشند. کشاورزان در مناطق جنگلی به علت نداشتن کار دائم و درآمد کافی برای گذراندن معیشت خود و خانواده خویش جنگل تراشی می کنند و بر سطح زمین کشاورزی خود می افزایند و درختان را به صورت هیزم می سوزانند تا سرمای شدید و یخبندان زمستان را سپری کنند، به نظر می رسد سازمان جنگل ها، مراتع و آبخیزداری کشور از بدو تأسیس تا به حال، تمام انرژی خود را به امر برنامه های حفاظتی صرف و یک طرفه، معطوف داشته و از اهداف دیگر از جمله حفاظت همراه با مشارکت مردمی، احیاء و توسعه همراه با مشارکت مردمی، درک حقایق و واقعیت هایی که روستائیان به عنوان مشکل با آن روبرو هستند و حل معضلات آنها و در دست گرفتن امر بهره برداری بر مبنای اصل توسعه پایدار به وسیله کارشناسان زبده خود غافل مانده است (یخکشی، 1382).

یکی از علل ناکامی دولتها در دست یابی به اهداف و معاهدات بین المللی، عدم مشارکت فعال مردم به ویژه جنگل نشینان در فرآیند تصمیم گیری و نظارت بر برنامه های

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...