– مقدمه

در طول دهه گذشته، رویکرد تنظیم هدف در صنعت، آموزش و ورزش طرفداران زیادی بدست آورده است. ایده زیر بنایی رویکرد این است که ما در مواجهه با اهداف کلی و گسترده‌ای که قصد دستیابی به آنها را داریم، احتمال دارد فشار شدیدی را احساس کنیم، به طوری که ممکن است انگیزه خود را از دست بدهیم و دچار اضطراب شویم. باورهای رایج و احساس کلی به ما می گویند که باید بین ورزش و انگیزش، اضطراب رابطه مهمی وجود داشته باشد. ورزش معمولا دربر گیرنده رقابتی است که خود باعث ایجاد اضطراب می شود و مشخصه این اضطراب، افزایش انگیزش است. هنگام اضطراب، عملکرد فرد ورزشکاربهتر از شرایط عادی نیست و زمانی که تحت فشار قرار می گیرد، بیشتر مرتکب اشتباه می شود همان طور که جونز[1] (1991) می گوید، در سطوح بالای ورزش (حداقل در بعضی از ورزش ها) تفاوت مهارت های افراد شرکت کننده بسیار اندک است. بنابراین، آنچه باعث برنده یا بازنده شدن ورزشکار می شود، توانایی او برای غلبه بر اضطراب و استرس است.

تحقیقات سواین و جونز[2] (1991) نشان می دهد هر دو نوع اضطراب، قبل از حادثه ورزشی افزایش می یابند و مهم تر این که فراوانی تفکر اضطرابی دقیقا قبل از مسابقه بیشتر
می‌شود. همچنین اعتقاد بر این است که با شروع مسابقه، اضطراب جسمی به سرعت کاهش می‌یابد، اما اضطراب شناختی به نحوه پیشرفت کار بستگی دارد. به همین دلیل، بسیاری از محققان براین فرض هستند که اشتباه عملکرد در ضمن بازی باعث اضطراب شناختی می شود نه جسمی.

کاکس[3] (1998) معتقد بود که اضطراب شناختی با عملکرد رابطه منفی دارد هر چه اضطراب شناختی افزایش یابد، عملکرد سیر نزولی پیدا می کند. با این حال، در مطالعه سواین و جونز (1991) برخی از ورزشکاران گزارش دادند که برای بهتر بودن عملکرد به مقداری اضطراب شناختی نیاز دارند. با توجه به این که اندازه گیری اضطراب شناختی در طول مدت ورزش غیر ممکن است، فقط می توانیم فراوانی و شدت تفکرات اضطرابی را تخمین بزنیم.

پژوهشهای مختلف ارتباط پیچیده ای را بین اضطراب و اجرای حرکتی و ورزش گزارش کرده اند (تجاری 1379)، اضطراب به ویژه اضطراب شناختی و جسمانی که پیش از رقابت یا حین اجرا بوجود می آید کانون مهمی از تحقیقات روانشناسی بوده است. به طور گسترده ای اعتقاد بر این است که اضطراب و کمالگرایی بر جنبه های مختلف اجرا اعم از ورزشی به خصوص در رشته های رزمی اثر می گذارد.

اگر شخصیت را به عنوان ترکیبی از اعمال، افکار، هیجانات و انگیزش های فرد بدانیم، مؤلفه های سازنده ی شخصیت ممکن است در افراد مختلف، متفاوت باشند. از سوی دیگر، امکان دارد این مؤلفه ها به طرق مختلفی ترکیب شده باشند به طوری که الگوهای شخصیتی گوناگونی را به وجود آورند. بسیاری از محققان معتقدند وجود تفاوتهای فردی و ویژگی های شخصیتی متفاوت، واکنش افراد را نسبت به موقعیت ها و فشارزاها متمایز می گرداند. یکی از این ویژگی های شخصیتی، کمال گرایی[4] است (نجاریان و همکاران، 1378).

   کمال گرایی عقیده و باوری است که با مجموعه ای از معیارهای بسیار بالا برای عملکرد، گرایش به قانون همه یا هیچ و رسیدن به نتایجی بی نقص و کامل مشخص می شود (مهرابی زاده، هنرمند، باک نژاد، شهنی ییلاق، 1384). کمال گرایی با انتقاد بیش از حد از خود، نگرانی در مورد برآوردن انتظارهای اجتماعی و تمرکز بر سازمان بندی همراه است (فراست، مارتین، لاهارت و روزنبلات[5] ، 1990، چباک، 1998، به نقل از مشهدی و همکاران، 1382).

در حوزه ورزش، برخی از پژوهشگران کمال گرایی را بهنجار و قهرمان ساز می دانند؛ صفتی که به تحقق عملکرد عالی کمک می کند(گالد [6]وهمکاران، 2002). عده ای دیگر، کمال گرایی را برعکس صفتی نابهنجار توصیف می کنند و معتقد هستند باعث تضعیف عملکرد ورزشی می شود و آن را به صورت منفی تحت تاثیر قرار می دهد(فلت و هویت، 2005). بخشی از این یافته های متناقض بر حسب ماهیت ابعادی کمال گرایی قابل توجیه و تبیین هستند، اما در این میان سوالی وجود دارد که آیا کمال گرایی به عنوان یک ویژگی شخصیتی چند بعدی با اضطراب رقابتی (شناختی و جسمانی) و تمرکز رزمیکاران ارتباط دارد؟

 1-2-بیان مسأله

اصطلاح کمال گرایی به آرزوی شخص جهت دستیابی به معیارهای بالای عملکرد از یک سو و ارزیابی های انتقادی غیرمنطقی از عملکرد خویشتن از سوی دیگر اشاره دارد (فراست، 1990). محققان بسیاری به نقش کمال گرایی در آسیب شناسی روانی تأکید کرده اند و تحقیقات زیادی درباره آن صورت گرفته است (آنتونی[7]،1998) این تحقیقات نشان داده اند که کمال گرایی با اختلالاتی همچون بی اشتهایی عصبی[8]، افسردگی[9]، اختلال وسواس ـ اجباری[10] و اختلال شخصیت وسواسی اجباری و برخوری عصبی رابطه دارد (شفران، 2002). با این حال همه تحقیقات مؤید نقش آسیب زای کمال گرایی نبوده است.

   به اعتقاد هاماچک[11] (1978) تمایز بین کمال گرایان سازگار و ناسازگار اصولاً بر این اساس صورت می گیرد که کمال گرایان ناسازگار دچار خود ـ انتقادی های افراطی می شوند و اشتباهات کوچک را شکست تفسیر می کنند (برنز[12]، 1980) در حالی که کمال گرایان سازگار علیرغم داشتن معیارهای بالا برای عملکردشان، درگیر نگرانی های افراطی درباره دست نیافتن به این معیارها نیستند. برخی محققان تفاوت بین کمال گرایی سازگار و ناسازگار را براساس تلاش فرد در نائل شدن به کمال تعریف کرده اند. کمال گرایان ناسازگار در مقایسه با کمال گرایان سازگار به دلیل تلاش مفرط در بدست آوردن کمال، پیامد منفی بیشتری را تجربه می کنند (ریمی[13]، 2000). محققان دیگر کمال گرایان سازگار را از کمال گرایان ناسازگار با این فرض متمایز می کنند که رفتارهای گروه اول بوسیله تقویت های مثبت برانگیخته می‌شود، در حالی که گروه دوم برای اجتناب از پیامدهای منفی و ترس از امکان شکست (یعنی تقویت منفی[14]) برانگیخته می شوند (اسلاید[15] و اوئنز، 1998). برخی محققان معتقدند که داشتن معیارهای شخصی بالا ممکن است رابطه ای منحنی شکل با عاطفه داشته باشد بدین صورت که افرادی با معیارهای شخصی در حد متوسط بالا بیشترین احساس مثبت را نشان می‌دهند، در حالی که افرادی که دارای معیارهای شخصی پایین و یا خیلی بالا هستند عاطفه مثبت کمتری را نشان میدهند. باید گفت که هنوز داده های کافی برای این فرضیات در دست نیست (براون، هیبرگ، فراست، ماکریس، جاست و لئونگ[16]، 1999).

به نظر می رسد که انتظارات اعم از کم یا زیاد می تواند با اضطراب رابطه داشته باشد. در مسابقه­های 2004 اروپا عده زیادی می گفتند که انگلستان باید پاسخگوی انتظارات بسیار بالای مردم برای برنده شدن در مسابقه باشد. ظاهرا این انتظارات باعث شکست انگلستان شد. برعکس، یونان که برای اولین بار برنده مسابقات شد، زیر فشار چنین انتظاراتی نبود. افراد نیز مانند تیم ها تحت تاثیرات انتظارات بالا قرار می گیرند. فشار شدید معلمان، مربیان و خانواده می تواند اضطراب مسابقه را بی‌نهایت افزایش دهد. البته عکس این قضیه نیز می تواند صادق باشد. نتایج تحقیقات هال و کر[17] (1998) نشان دهنده رابطه قوی بین اضطراب و ایمان به توانایی خویش بود، افرادی که انتظارات پایینی در مورد عملکرد خود داشتند، بیشتر دچار اضطراب بودند.

یکی از مواردی که ما را به عنوان ورزشکار از دیگران متمایز می سازد، شیوه نگران شدن در مورد عملکرد مان است. البته ایجاد انگیزه مستلزم این است که تا حدودی به این موضوع بپردازیم، اما کمالگرایی یا نگرانی بیش از حد در مورد احتمال پیشرفت نکردن با اضطراب شدید همراه است. هال و همکاران[18] (1998) اهمیت نگرانی از اظهار وجود را در 199 ورزشکار سطوح دانشگاهی آمریکا بررسی کردند، و نتایجنشان داد که نگرانی از با استعداد به نظر نرسیدن، خوددار نبودن، چاق بودن یا جذاب نبودن، همگی با اضطراب شناختی رابطه دارند، اما با اضطراب جسمی رابطه ندارند.

امروزه رقابت ورزشی در جوامعی که با در نظر گرفتن توانایی رقابت کنندگان، دلایل توجیهی رقابت و سطوح مهارتشرکت کنندگان، بشدت انتظارات بلند پروازانه ای از نتایج رقابتهای ورزشی نسبت به دیگر جوامع شرکت کننده در رقابت دارند، از اهمیت بخصوصی برخوردار است. در این نوع جوامع رقابت ورزشی تقاضاهای زیادی را در   ورزشکاران رقابتیایجاد می کند و اغلب اوقات نتایج رقابتهای ورزشی با دقایقی تفاوت در ادراک و مهارت رقابت کنندگان مصمم وقطعی میشود. این نوع شرایط رقابت، استرس بالایی را در افراد شرکت کننده ایجاد می کند و این استرس معمولا ناشی از اضطراب رقابتی ورزشکاران است(اوفناگر[19]، 2005).

اغلب تحقیقات اضطراب رقابتی اساسا” مربوط به تاثیرات زیان بخش اضطراب بر روی عملکرد با ایجاد دیدگاه منفی ای در اغلب افراد درگیر در این مفهوم، می شود. اضطراب به عنوان احساسات ناآرامی و تنش

 

ناشی از تقاضاهای فشارزای محیطی تعریف شده است که با برانگیختگی در ارتباط است و نشان دهنده ادراک ناهماهنگی بین تقاضاهای محیط و توانایی ورزشکار برای انجام دادن آن تقاضاها می باشد (گولد[20]، 2002).

یکی از اهداف اساسی مطالعات حیطه روانشناسی ورزشی به اوج رساندن اجرای ورزشکاران که ممکن است به علت عدم توجه صحیح و کافی ورزشکاران، شکست هایی را در اثر اضطراب شناختی و جسمانی و یا کمالگرایی بیش از حد متحمل شوند و خسارت های جبرا ن ناپذیری را برای خود ، خانواده و جامعه ورزش رزمی به بار آورند .

درورزشهای رزمی، موقعیتهای متعددی وجود دارد که میتواند به عنوان چالش، تهدید ویا حتی خطر تلقی شود. اگردراین گونه رشته های ورزشی فرد ورزشکار ،او درمعرض خطرات ناشی از عملکرد ضعیف ،شکست و حتی آسیب جدی قرارمیگیرند. علاوه بر این با توجه به تحقیق مارتنز[21]وهمکاران(1990) ویژگی مهم دیگر ورزشکاران رزمی این است که از سوی هواداران ،والدین، مربی ودست اندرکاران ورزشی به میزان بیشتری ارزیابی میشوند؛ که احتمالا عاملی برای کمال گرایی این افراد باشد که مسئولیت این ورزشکاران رابرای بروز اشتباهات بیشترمیسازد.به عبارت دیگر،ورزشکارانی که دررشته های رزمی رقابت میکنند، میدانندکه به تنهایی مسئول شکست یا موفقیتهای خود هستند. لذا اگر آنها دنبال موفقیت هستند، باید سطح خود را ازاضطراب شناختی کاهش واعتمادبه نفس خود را افزایش دهند. به طور کلی در این پژوهش سوال اساسی این است که آیا بین کمالگرایی معیارهای شخصی ، نگرانی در مورد اشتباهات ، انتظار والدین ، انتقاد والدین ، تردید نسبت به اعمال و سازماندهی با اضطراب حالت شناختی و جسمانی در ورزشکاران رشته های رزمی شهر شیراز ارتباط وجود دارد .

 

1-3- اهمیت و ضرورت پژوهش

امروزه به دلیل کاهش تفاوت بین رکوردهای ورزشکاران، محققان به دنبال راه هایی هستند که برخلاف روش های غیر اخلاقی مانند دوپینگ، بتوانند بدون عوارض جانبی موجب برتری و بهبود عملکرد ورزشکاران شوند. گاهی حتی مداخله عوامل جزئی نیز می‌تواند با وجود تاثیر کم در موفقیت یا شکست ورزشکاران تعیین کننده باشد از این رو پژوهشگران به دنبال کشف عوامل موثر و مرتبط با اجرای بهینه ورزشکاران هستند.با توجه به اینکه زمان واکنش نسبت به دیگر مهارتهای ورزشی جنبه شناختی بیشتری دارد، بنابراین از بین عوامل اثر گذار، عوامل روانشناسی می تواند اهمیت بیشتری داشته باشد از بین عوامل روانشناسی یکی از متغیرهایی که با عملکرد ورزشی ارتباط دارد و البته در زندگی عادی اثر گذار است اضطراب می باشد (کشاورز 1388). توانایی کنار آمدن با فشار و اضطراب، بخش جدایی ناپذیر ورزش به خصوص در ورزشکاران رشته های رزمی می باشد .

   کمال گرایی توجه روزافزونی را در حیطه های مختلف از ورزش (مثل مطالعه‌‌ی ورزشکاران برگزیده) گرفته تا آسیب شناسی روانی (مثل اختلالت خوردن و افسردگی) به خود جلب کرده است. اما نتایج دارای جنبه های متناقصی است. به عنوان مثال، از یکسو در حیطه ی ورزش بسیاری از محققان کمال گرایی را ویژگی سازگارانه می دانند که به دست

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...