پایان نامه آموزش ذهن آگاهی/اصول حضورذهن |
همکاران، 2002). نقطه شروع حضورذهن تمرکز حواس، توجه و آگاهی لحظه به لحظه از تجربه فرد است (گرمر[2]، 2005 به نقل از الیزا[3]، 2011). به نظر میرسد مکانیسم اصلی حضورذهن خود کنترلی توجه باشد چرا که متمرکز کردن مکرر توجه روی یک محرک خنثی مثل تنفس، یک محیط توجهی مناسب بوجود میآورد (سمپل، رید و میلر،2005 به نقل از بیرامی و عبدی، 1388).
مدیتیشن نسبت به مداخلات روان شناختی دارای قدمت بیشتری است (والش[4]، 1984 به نقل از سعید نژاد، 1389). در (30 تا40 سال قبل) توجه پژوهشهای علمی را به خود جلب نموده است. هدف اصلی مدیتیشن ارتقاء و تعالی روح و رسیدن به عالیترین سطح آگاهی و هشیاری بوده، اما امروزه رسالت اصلی آن کمک به تسکین آشفتگیها و در نهایت بهبود زندگی است (مان[5]، 2001 به نقل از سعید نژاد، 1389). بنابراین افراد از هر فرهنگ و مذهبی میتوانند از مدیتیشن استفاده نمایند پژوهشگران درطی بیست سال اخیر تلاش کردهاند اثرات مدیتیشن را در قالب ذهنآگاهی، آرامش بخشی و نیز کاهش مقولههای منفی روانی مثل خشم و ترس مورد ارزیابی قرار دهند (والش، 1984 به نقل از سعید نژاد، 1389).
مدیتیشن خود دارای شاخههای بسیاری است که مهمترین یافتههای موجود از آن مبتنی بر آرامش بخشی است و هدف آن کاهش استرس به دلیل نادیده گرفتن هرگونه عامل آشفته ساز و افکار مداخله کننده است و پذیرش آن افکار از طریق مشاهده غیرقضاوتی است (کابات- زین، 1990). در این روش هدف فقط کاهش استرس نیست بلکه به زبان ساده تر ” حضور در لحظه[6] ” است. به این طریق میتوان به ذهنآگاهی در قالب دو فرآیند حساس شدن[7] و حساس زدایی[8] نگریست. در واقع ذهنآگاهی به واسطه کاهش اجتناب در افراد نسبت به جنبه های آزاردهنده عاطفی منفی حساسزدایی کرده و از طریق توجه به ارتباط بین حالات هیجانی و تجربه پاسخ های خودکار در افراد حساسیت زایی ایجاد میکند. ماهیت حساسیتزایی و حساسیتزدایی ذهنآگاهی انعطافپذیری ذهنی فرد را بالا میبرد و به افراد این امکان را میدهد که پاسخهای هیجانی و رفتاری خویش را افزایش دهند، بنابراین مهارتهای مقابلهای را ارتقاء بخشیده و به هیجانها و نگرشهای منفی “مجوز خروج[9] ” از ذهن میدهد. در واقع تعداد بسیاری از پژوهشگران به این نتیجه رسیدهاند که ذهنآگاهی در بوجود آمدن حس آرامش بخشی، امیدواری و بالا بردن قابلیتها در مواجهه با استرس، اعتماد به نفس و کنترل درونی بیشتر تأثیر گذار است (کابات- زین، 2003). افراد با استفاده از روشهای مدیتیشن مهارتهایی چون نظم بخشی هیجانی را میپرورانند (لینهان[10]، 1993).
یکی از مهارتهای نظم بخشی هیجانی ارزیابی مجدد[11] است، که به وسیله آن، یک واقعه از نو شکل میگیرد ولی این بار در قالبی مثبت تر وبار هیجانی کمتر. بی نظمی هیجانی[12] زمانی روی میدهد که انسانها هیجانات خود را نمیپذیرند و از هیجانات مرتبط با آن تجربه اجتناب میکنند. با این وجود، در ارزیابی مجدد، هیجانات به سطح هشیاری کشانده شده و مورد واکاوی قرار میگیرند، و ارتباط بین حالات درونی و محرکات بیرونی از نو بررسی میشوند. طبق یافتههای گروس (2002)، در این روش نظم بخشی، در قیاس با سرکوبی
هیجانی[13]، تجربه هیجانات منفی و نهایتاً رفتار منفی کاهش مییابد، در حالی که تجربه هیجانات مثبت و رفتارهای اثربخش افزایش مییابد. بنابراین، فرد با ارزیابی رویداد از لحاظ شناختی میتواند تجربه هیجان را دگرگون کرده و غالباً عاطفه منفی را کاهش دهد. ذهنآگاهی با افزایش سطح هشیاری و پذیرش غیر قضاوتی افکار و هیجانات مرتبط با آن، نظم بخش هیجانی را گسترش میدهد. تجربه این واکنشهای هیجانی اطلاعاتی را در مورد پاسخهای خودکار فیزیولوژی در اختیار فرد قرار میدهد، که این اطلاعات، خود میتواند راهنمای وی در برخورد با دیگران و ارائه پاسخهای رفتاری مؤثر باشد (اورسیلو[14]، رومر[15]، لرنر[16] و تول[17]، 2004 به نقل از سعیدنژاد، 1389).
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1398-07-14] [ 08:52:00 ب.ظ ]
|