1-1 مقدمه

بدون شک دهۀ هشتاد را باید آغاز تحقیقات مجدد بر روی مسئله فرهنگ سازمانی به شمار آورد. علاقه برای انجام تحقیقات بیشتر بر روی فرهنگ سازمانی نشأت گرفته از عوامل گوناگونی می باشد. ازجمله به این موارد می توان اشاره کرد : اولاً، دهۀ هشتاد دهۀ آغاز جهانی شدن سازمان ها و کسب و کارها می باشد ؛ لذا بحث هماهنگی بین کارکنان این گونه سازمان ها، بحث روز بود. ثانیاً، در این دهه مشخص شد که سطوح مختلف عملکرد سازمان را می توان به نوع فرهنگ سازمان مرتبط دانست،  ثالثاً، فرهنگ سازمانی می تواند به عنوان منبعی برای ایجاد مزیت های رقابتی پایدار عمل کند؛ زیرا برخی از فرهنگها به راحتی قابل تقلید توسط رقبا نیستند و همچنین، از دلایل دیگر می توان به ظهور قدرت اقتصادی و صنعتی ژاپن به مثابۀ یک رقیب قابل توجه و مهم در برابر آمریکا اشاره کرد که محققان یکی از دلایل عمدة آن را تفاوت های فرهنگی بین دو کشور دانسته اند. (گافی و جونز، 2001 ص 3؛ کویین و کامرون، 2006  ص16)

در بین رشته های علمی مختلف بر روی مفهوم فرهنگ توافق نظری وجود ندارد ؛ با وجود این ، از دیدگاه سازمانی، فرهنگ را به عنوان یک زنجیر مستحکم تعبیر کرده اند که موجبات پایداری سازمان را فراهم می کند .(کورت و چرمک ،2007 ص 674؛ بیدختی ،  1379  ص 7)

 نزدیک به دو دهه است که نظریه پردازان و صاحب نظران عرصۀ سازمان و مدیریت، به ویژه صاحب نظران حوزة رفتار سازمانی و متخصصان تحول سازمان به طرح موضوع مهمی در سازمان پرداخته اند که چندان ملموس و محسوس نیست. این موضوع توسط صاحب نظران معروفی نظیر وارن بنیس، ادگار شاین، ویلیام اوشی مورد نقد و طرح قرار گرفته و بیشتر از همه، اهمیت آن در کتاب (پیترز واترمن1982, ) تجلی یافته است.

لذا این موضوع مهم ((فرهنگ سازمانی)) نام گرفت و بیشتر با جنبۀ غیرمادی وغیرملموس در سازمان شناخته شد و در مقاطع مختلف زمانی مورد بررسی و مطالعه قرار گرفت.( فانی و حسین نژاد 1386 ص61)

عموماً عدم توجه به فرهنگ سازمانی، باورها و ارزش های افراد اگر منجر به شکست مطلق سازمان و نرسیدن به اهداف و چشم انداز نشود، حداقل اشکالات عدیده ای را در روند حرکت سازمان ایجاد کرده و انرژی زیادی را برای حل معضلات ایجاد شده ناشی از رودررویی اهداف پیش بینی شده با فرهنگ رایج سازمان هدر می دهد. آن گونه که از شواهد موجود برمی آید، فرهنگ سازمانی پدیده ای پیچیده می باشد که در عین حال در تسریع روند پیشرفت و دگرگونی سازمان نقش به سزایی دارد. لذا زمانی که سازمان ها از فرهنگ سازمانی خود و ابعاد و شاخص های آن شناخت کافی نداشته باشند ، در عمل با مشکلات فراوانی همانند تعارض  سازمانی، عدم انسجام سازمانی و کاهش عملکرد مواجه می شوند. بنابراین، شناسایی فرهنگ به مدیران کمک می کند تا با آگاهی و دید کامل نسبت به فضای حاکم بر سازمان از نقاط قوت آن استفاده نموده و برای نقاط ضعف، تدابیر و اقدامات لازم را پیش بینی نمایند.

عوامل زیادی در فرهنگ سازمانی نقش ایفا میکنند که شاید یکی از مهمترین این عوامل, نوع مالکیت آن باشد. سنجش اینکه آیا نوع مالکیت و صاحبان سازمان تا چه حد در فرهنگ آن سازمان نقش ایفا میکنند می کنند می تواند حائز اهمیت زیادی باشد. در این تحقیق تلاش می گردد تا مطالعه ای تطبیقی در جهت مقایسه فرهنگ سازمانی در شرکتهای خصوصی و دولتی صورت پذیرد.

در این پژوهش از مدل رابینز برای بررسی و مطالعه تطبیقی فرهنگ سازمانی در این شرکتها استفاده میگردد.

1-2 بیان مسئله تحقیق :

فرهنگ سازمانی سیستمی از استنباط یا نظام معنایی مشتركی است كه اعضای یك سازمان واجد آن هستند. بگونهای كه این ویژگی موجب تفكیك دو سازمان از یكدیگر می شود به عبارت دیگر فرهنگ سازمانی مجموعه ای از ارزشها و غالب های مفروض است كه افراد سازمان را در درك اعمال قابل قبول و غیرقابل قبول كمك می كند.

هر سازمانی فرهنگ خاص خویش را دارد این فرهنگ قوانین و آئین نامه های دیرپای نانوشته را شامل میشود؛ زبان خاصی است كه برقراری ارتباط میان اعضاء را تسهیل میكند، معیارهای مشترك مربوطی است در خصوص جنبه های خطیر كاری كه باید صورت بگیرد، همچنین درك مشترك و نظام معنائی مشتركی است كه اعضای یك سازمان بدان قائلند و آن سازمان را از سازمانهای دیگر متمایز میسازد، این نظام معنائی مشترك عبارتست از ویژگی های مهمی كه سازمان بدان ارزش می نهد و ما را در فهم فرهنگ سازمانی كمك مینماید تا بدانیم كاركنان شرکتهای مورد مطالعه  این ویژگی ها را چگونه درك می كنند نه اینكه آنها را دوست دارند یا خیر؟ در ضمن مسئله اصلی این است که چه تفاوتهایی در این ادراکات در شرکتهای با مالکیت متفاوت وجود دارد. پوشیده نیست که عوامل بسیاری بر فرهنگ یک سازمان تاثیر دارد. مطالعه و مقایسه فرهنگ سازمانی در شرکتهای خصوصی و دولتی می تواند گام مهمی در جهت شناخت شباهتها و تفاوتهای فرهنگ سازمانی در این شرکتها و تلاش جهت یافتن ریشه های آن و ارتقائ فرهنگ این شرکتها گردد.

1-3 ضرورت و اهمیت تحقیق :

كسی كه برای چند سازمان كار كرده باشد به خوبی میداند كه هر سازمانی بی همتاست، حتی سازمانهائی كه از لحاظ نوع خدمات یا تولیدات شباهت دارند هر یك بی همتا هستند، یك دلیل واضح آن است كه سازمانهای مختلف از افراد مختلفی تشكیل میشوند كه این افراد از بسیاری جهات بی همتا هستند و تعجب آور نیست كه این بی همتائی در خود سازمانها نیز بازتاب پیدا كند؛ از سوی دیگر در هر سازمانی منش كاركنان تغییر می كند، اعضاء پیر می شوند و سازمان را ترك میكنند و افراد جدید جای آنها را می گیرند، با این وجود علیرغم این تغییرات خود سازما نها تغییرات شان كند است، عضو جدید تغییر می كند نه سازمان، پس سازمانها هستی خاص خود را دارند، بی همتا و جدا از افرادی كه آن را تشكیل می دهند این پایداری سازمانی را چگونه و با چه می توان توضیح داد؟ در پاسخ باید گفت: تآثیر فرهنگ سازمانی.

فرهنگ سازمانی یعنی باورها، نگرشها، ارزشها و انتظاراتی كه اغلب اعضای سازمان در آن سهیم اند، وقتی كه این باورها و ارزشها ایجاد شدند دوام می آورند، مگر اینكه رویدادهای نسبتًا چشمگیر و مهم اتفاق افتاده و به تغییر آن بیانجامد، این ارزشها و باورها تمام فراگردها و فعالیتهای سازمانی را تحت تأثیر قرار می دهند، فرهنگ سازمانی غالبًا در اعمال افراد و گروه ها، در هنجارهای حاكم بر رفتار در موقعیت های مختلف، در فلسفهء سازمان، در مقررات غیر رسمی و … بازتاب پیدا می كند، بنابراین فهم فرهنگ سازمانی از لحاظ كمك به توانائی ما در توضیح و پیش بینی رفتار افراد در سازمانها حائز اهمیت است.

مطالعه تطبیقی در زمینه فرهنگ سازمانی  در شرکتهای خصوصی و دولتی  پاسخگوئی بدین سوالات را هموار می سازد كه كاركنان در  سازمانها خود را چگونه می بینند؟

آیا در این سازمانها تفاوت معنی داری در اهداف و انتظارات عملكرد وجود دارد یا نه؟

آیا در این سازمانها تفاوت معنی داری در پاداش دهی  به نوآوری و ابتكار وجود دارد؟ در مورد تضاد چه؟

بنابراین مطالعه تطبیقی فرهنگ سازمانی در شرکتهای مذکور ,کمک می کند تا به ریشه تفاوتها پی برده و تلاش جهت ارائه راهکار مناسب جهت ارتقائ فرهنگ سازمانی به مدیران پیشنهاد گردد.

1-4 اهداف و کاربرد های تحقیق :

بطور کلی هدف از این تحقیق مطالعه تطبیقی در مورد فرهنگ سازمانی در شرکتهای با مالکیت دولتی و خصوصی میباشد.

1-4-1 اهداف اصلی :

شناخت وضعیت فرهنگ سازمانی در شركت های ذكر شده

مقایسه فرهنگ سازمانی در این شرکتها

1-4-2 اهداف جزئی :

ارائه راه حل به مدیران شرکتها جهت ارتقائ فرهنگ سازمانی

1-5 فرضیات تحقیق:

1-5-1 فرضیه اصلی :

 

بین نوع مالکیت و فرهنگ سازمانی شرکتهای خصوصی و دولتی تفاوت معنی داری  وجود ندارد.

1-5-2 فرضیه های فرعی:

بین نوع مالکیت و سطح ابتكار فردی در شرکتهای خصوصی و دولتی اختلاف معنی داری وجود ندارد.
بین نوع مالکیت و ریسك پذیری در شرکتهای خصوصی و دولتی اختلاف معنی داری وجود ندارد.
بین نوع مالکیت و هدایت، رهبری در شرکتهای خصوصی و دولتی اختلاف معنی داری وجود ندارد.
بین نوع مالکیت و یكپارچگی در شرکتهای خصوصی و دولتی اختلاف معنی داری وجود ندارد.
بین نوع مالکیت و حمایت مدیریت در شرکتهای خصوصی و دولتی اختلاف معنی داری وجود ندارد.
بین نوع مالکیت و كنترل در شرکتهای خصوصی و دولتی اختلاف معنی داری وجود ندارد.
بین نوع مالکیت و هویت در شرکتهای خصوصی و دولتی اختلاف معنی داری وجود ندارد.
بین نوع مالکیت و سیستم پاداش در شرکتهای خصوصی و دولتی اختلاف معنی داری وجود ندارد.
بین نوع مالکیت و سازش با پدیدهء تعارض در شرکتهای خصوصی و دولتی اختلاف معنی داری وجود ندارد.
بین نوع مالکیت و الگوی ارتباط در شرکتهای خصوصی و دولتی اختلاف معنی داری وجود ندارد.
1-6 سوءالات پژوهشی

در این پژوهش بمنظور بررسی و مطالعه وضع موجود فرهنگ در هر سازمان سوالات پژوهشی زیر در نظر گرفته شده است.

ابتكار فردی
١ -از نظر كاركنان آنان تا چه حدی در كار خود مسئولیت، آزادی عمل و استقلال دارند؟

ریسك پذیری
٢ -از نظر كاركنان آنان تا چه حدی به ریس كپذیری و جسارت و نوآوری ترغیب می شوند؟

هدایتِ رهبری
٣ -از نظر كاركنان، مركز تا چه حدی برای آنان هد فهائی كه انتظار می رود را روشن و مشخص
می نماید؟

یكپارچگی
٤ -از نظر كاركنان تا چه حدی واحدهای درون مركز به روشی هماهنگ عمل می كنند؟

حمایت مدیریت
٥ -از نظر كاركنان تا چه حدی مدیران مركز با آنان ارتباط برقرار كرده و آنها را یاری یا از آنها حمایت می كنند؟

كنترل
٦ -از نظر كاركنان تا چه حدی مدیران قوانین و مقررات و میزان سرپرستی مستقیم خود را بر افراد اعمال می كنند؟

هویت
٧ -از نظر كاركنان آنان تا چه حدی خود را معرف سازمان می دانند؟

سیستم پاداش
٨ -از نظر كاركنان تا چه حدی تخصیص پاداش در مركز بر اساس شاخصهای عملكرد آنان می باشد نه سابقه

خدمت  )ارشدیت ( و تبعیض؟

سازش با پدیدهء تعارض
٩ -از نظر كاركنان تا چه حدی آنان تشویق می شوند با تعارض بسازند و پذیرای انتقادهای آشكار باشند؟

الگوی ارتباط
١٠  -از نظر كاركنان تا چه حدی ارتباطات سازمانی در مركز به سلسله مراتب اختیارات رسمی محدود می شود؟

1-7 قلمرو پژوهش :

1-7-1 قلمرو مكانی:

این پژوهش در شهرستان کاشان و در جمع شرکتهای صنعتی (صنایع سنگین) با بیش از 100 نفر پرسنل انجام گردید.

تنها شرکت دولتی , شرکت تولید خودرو سایپا کاشان,  و شرکتهای دنیای مس,هامون نایزه,ایران غلطک,گالوانیزه و فولاد کویر کاشان بعنوان شرکتهای با مالکیت خصوصی در نظر گفته شده است.

1-7-2 قلمرو زمانی  :

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...